دانلود صوت جلسه سوم کلاس علل الحدیث حجة الاسلام و المسلمین عزتی
دانلود صوت جلسه اول کلاس علل الحدیث حجة الاسلام و المسلمین عزتی
در تاریخ 21 آبان ماه 1393
نگاهی گذرا به پیشینه علوم حدیث، نشان می دهد که این دانشها به یکباره شکل نیافته اند، بلکه در گذر زمان، حل هر مشکلی از مشکلات حدیثی در پی خود علمی را پدیدار ساخت و بدین صورت شاخه ها و علوم گوناگونی به جرگه علوم حدیثی پیوستند.
ابن خلدون(م808ق) در فصل ششم از باب ششم مقدمه تاریخش با اشاره به کثرت و تنوع علوم حدیث از هشت دانش نامبرده است: علم ناسخ و منسوخ، علم رجال و معرفة الرواة، علم اصطلاحات حدیثی، علم متون حدیث، علم به شرایط نقل، فقه الحدیث(شرح الحدیث)، غریب الحدیث و المؤتلف و المختلف.(1)
سیوطی(911ق) از حازمی نقل می کند که علوم حدیث به بیش از صد نوع می رسد(2). ابن صلاح(643ق) و نووی آن را 65نوع دانسته اند و بیش از این هم قابل تنویع می دانند. سیوطی در تدریب الراوی می گوید:
اعلم اَن انواعَ علومِ الحدیث کثیرةٌ لا تُعَدّ... و قذ ذَکر ابنُ الصلاح منها- و تَبعه المصنفُ- خمسة وستین، و قال: ولیس ذلکَ بآخر الممکن فی ذلک، فاِنَّه قابلٌ للتنویع الی ما لا یُحصَی: احوال رواة الحدیث، وصفاتهم، و احوال متون الحدیث، وصفاتهم، و ما مِن حالةٍٍ منها و لا صفةٍ إلا وهی بصدد ان تفرد بالذکر و اهلها، فاذا هی نوع علی حیاله(3)؛ بدان انواع علوم حدیث بسیار است و به شمار نیاید. ابن صلاح و به پیروی از او مصنف (نووی)، 65 نوع از آنها را ذکر کرده و گفته است: این مقدار تمامی آنچه در این زمینه ممکن است، نیست؛ زیرا دانش حدیث به گرایشها و زیرمجموعه های زیادی تقسیم پذیر است؛ مانند: حالات و صفات راویان حدیث، چگونگی متون حدیثی و ویژگیهای هر یک. و شایسته است هر یک از این حالات و صفات جداگانه ذکر و بررسی شود. بنابراین، هر یک، نوعی مستقل(از انواع علوم حدیث) است.
کژفهمی متون دینی منحصر به متون اسلامی نیست، بلکه سابقه ای دیرین دارد که هم در قرآن و هم در روایات اشاراتی به آن دیده می شود؛ مانند:«یُحَرِّفونَ الکَلِمَ عنْ مَواضعه» (1).
در طول تاریخ معارف بشری و در بستر تاریخ ادیان الهی، همیشه مردمانی دروغ ساز و دو چهره بوده اند که حقایق الهی و علمی را به تمسخر می گرفتند و با اهداف گوناگون و بر اثر عوامل مختلف به تحریف حقایق، غلو و جعل احادیث می پرداختند. بررسی تاریخی و علمی آفات حدیث در صدر اسلام و پس از آن، حقایق بسیار ناگواری را به تصویر می کشد.
آسیبهای فهم متون دینی از قدیمی ترین بحثهای قرآنی و حدیثی است که اهل بیت علیهم السلام بدان هشدار داده و به دامنگیر شدن آیندگان به آن نیز خبر داده اند، آن گونه که در سخن حضرت علی علیه السلام آمده است:
إنَّ فِی اَیْدِی النّاسِ حَقّاً و باطِلاً و صِدْقاً و کَذِباً و ناسِخاً و مَنسُوخاً و عامّاً و خاصّاً و مُحْکَماً و مُتَشابِهاً و حِفْظاً و وَهَماً و قَدْ کُذِبَ عَلَی رسولِ الله صلی الله علیه و اله علی عَهْدِه حتّی قامَ خطیباً فَقال: ایُّها النّاسُ قَدْ کَثُرَتْ عَلَیَّ الکَذّابَةُ فَمَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّداً فَلْیَتَبَوَّأ مَقْعَدَهُ مِنَ النّارِ ثُمَّ کُذِبَ عَلَیهِ مِن بَعدِهِ... (2)؛ در دست مردم حق است و باطل، راست و دروغ، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، محکم و متشابه و آنچه در خاطر سپرده شده است و آنچه راوی در آن، گمان پردازی کرده است. بر رسول خدا صلی الله علیه و آله در زمان او دروغ بستند تا جایی که به پا خاست و چنین سخن فرمود: هر که به عمد بر من دروغ بندد، جایگاه خود را آتش قرار داده است. [با این همه] پس از او به وی دروغ بستند...
تبیین اصلی و کامل تعالیم قرآنی و مبانی اسلامی در اصول و فروع و همه رشته های مربوط، در مسائل اعتقادی، عملی، زندگی، انسان و شناخت... در گرو رجوع به احادیث معصومان علیهم السلام و فهم آنها و استفاده از آنهاست.
چنانچه از مقدمه ی کافی برمی آید، حدیث مساوی با علم دین است (1)؛ چه این که تصور سایر علوم دینی و اسلامی مانند فقه، تفسیر، اخلاق، کلام و... بدون حدیث، بی معناست. در میان این دانشهای دینی و حدیثی، مهمترین و سودمندترین آنها فقه الحدیث است که به بررسی متن حدیث می پردازد و سایر دانشهای حدیثی به هدف کمک رسانی و خدمت به فقه الحدیث فعالیت می کنند.
حاکم نیشابوری در اهمیت فقه الحدیث و فهم آن می نویسد: شناخت فقه الحدیث، ثمره ی علوم حدیث است و شریعت بدان استوار (2).
گاهی فهم نادرست حدیث، اثری بدتر از نشنیدن و یا اصلاً نفهمیدن حدیث دارد. نعمانی در مقدمه ی کتاب الغیبه در این زمینه چنین آورده است:
حدیث پژوهان قرآن را پایه گذار نقد و بررسی خبر دانسته اند؛ خداوند متعال در آیه ی نبأ تحقیق در خبر فاسق را لازم می داند و می فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ»(1)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر فاسقی برای شما خبری آورد، تحقیق کنید، مبادا (به خاطر زود باوری و شتابزدگی تصمیم بگیرید و...) ناآگاهانه به قومی آسیب رسانید، و سپس از کرده ی خود پشیمان شوید.
همچنین در قرآن کریم به ما فرمان داده شده است که هرچه را به آن علم نداریم، دنبال نکنیم؛ زیرا در قیامت از چشم و گوش و دل بازخواست می شود:
« وَ لاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولاً »(2)؛ از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن؛ چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند.
قرآن از کسانی که هر خبری را می شنوند، و نسنجیده آن را نشر می دهند، به شدت انتقاد کرده و فرموده است:
«وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلاً »(3)؛ و هنگامی که خبری از پیروزی یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق) آن را شایع می سازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان- که قدرت تشخیص کافی دارند- بازگردانند، از ریشه های مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه ی کمی، همگی از شیطان پیروی می کردید (و گمراه می شدید).